سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
مردم دنیا در کار دنیا دو گونه‏اند : آن که براى دنیا کار کرد و دنیا او را از آخرتش بازداشت ، بر بازمانده‏اش از درویشى ترسان است و خود از دنیا بر خویشتن در امان . پس زندگانى خود را در سود دیگرى دربازد . و آن که در دنیا براى پس از دنیا کار کند ، پس بى آنکه کار کند بهره وى را از دنیا بسوى او تازد ، و هر دو نصیب را فراهم کرده و هر دو جهان را به دست آورده ، چنین کس را نزد خدا آبروست و هر چه از خدا خواهد از آن اوست . [نهج البلاغه]
 
امروز: جمعه 103 فروردین 10

روزنامه جمهوری اسلامی 29/11/1387 صفحه گزارش


0


*****
رواج عرفان دروغین در بازار مکاره






  • ناهید جعفرپور کامی
    باب مکاتب نامتعارف انحرافی این روزها حسابی باز شده است . این مکاتب انحرافی با زرق و برق های کاذب خود به خوبی مشتری جمع می کنند. مشتری هایشان هم عمدتا جوانانی هستند که تشنه توجه هیجان و کنجکاوی اند. و برای ارضای نیازهای معنوی خود به هر سوراخی سرک می کشند. دست اندرکاران مکاتب انحرافی اصولا با انگیزه های مادی و نه خدایی و معنوی جوانان را جذب می کنند یک سری عقاید بی ریشه و بی هویت به خوردشان می دهند و بعد هم با دنیایی از افکار مشوش سئوال های بی پاسخ لذت های کاذب و توهم رهایشان می کنند.
    علت اصلی گرایش گروهی از افراد به ویژه جوانان ما به فرقه های خاص موسوم به عرفان خارج در چارچوب شریعت حق الهی عدم شناخت آگاهی و بصیرت از شیوه های وهمی و خیالی این گروه یا افتادن به دام شیطان انسی است که بر اثر غفلت یا عامل جهل خود این افراد اتفاق می افتد. با نگاهی به تاریخ می توان رد پای این گونه عرفان های توهمی و شیطانی را حتی در قالب دین و مذهب پیدا کرد کما اینکه دکان های خواب و مشاهدات و مکاشفات فال بینی ها و کتاب باز کردن ها جادوگری ها و احضار ارواح و اجنه کم کم شکل های مدرن آن مثل مثل هپینوتیزم و مدیتیشن رونق گرفت و امروز در قالب فرقه های شیطان پرستی بیانگر این است که بشر همیشه دنبال میل فطری پرستش و عشق ورزی خود بوده . این مکاتب با درک وجود چنین میلی در انسان یک روز در قالب معنویاتی چون مکاشفات و یک روز در تفکر مادی گرایی تلاش کرده تا او را از معنویت و غیب جدا و در ماده و فرقه های توهمی و اسم های گوناگون محصور کند.
    بی تردید نشانه بارز مخرب بودن این فرقه ها عدم رشد کمالات انسانی در گروندگان به آن و رواج سواستفاده های جنسی اخلاقی و مالی است که بعضا در این کلاس ها دیده می شود. اگر یکی از آنها اتفاقی به تورتان بخورد و پای درد دلش بنشینید به خوبی می فهمید که چه اتفاقات عجیب و غریبی در میانشان رخ می دهد. وقتی با مردی که دخترش در دام یکی از این افراد افتاده و دچار مشکلات روحی و روانی شده به گفت و گو می نشینم وی می گوید : چند روزی بود که دخترم دیر به خانه می آمد به داخل اتاقش می رفت و در را محکم می بست . طوری که یک روز با انجام این کارش اعصابم به هم ریخت و با عصبانیت به داخل اتاقش رفتم و بعد از صحبت های فراوان متوجه گرفتاری اش شدم و برای یادآوری جایگاهش سیلی به صورتش زدم نگاهم کرد و گفت : دیگه جای من توی این خونه نیست . با وجود اینکه تنها با دخترم در یک خانه زندگی می کردیم اما آن روز من را تنها گذاشت و شب از خانه بیرون رفت . تحمل تنها بیرون رفتن لیلا را نداشتم به دنبالش رفتم . سر کوچه سوار ماشینی شد و به راه افتاد دستپاچه شدم و نمی دانستم ماشین هست که آنها را تعقیب کنم یانه از شانس وانتی جلویم ایستاد و به سرعت آنها را تعقیب کردیم . در راه ماجرا را به راننده گفتم ولی جز تعقیب نتوانستم کاری کنیم . آنها به داخل خانه ای رفتند و چون دیوارهای خانه آنقدر بلند بود نمی توانستیم کاری بکنیم . سریع زنگ زدم 110 اما تا موقعی که آنها بیایند زمان گذشت و افراد آن خانه دوباره به راهشان ادامه دادند و دوباره تعقیب شان کردم وقتی به نزدیکی خانه مان رسیدند لیلا که حال خوشی نداشت پیاده شد و پسری هم که همراهش بود به راهش ادامه داد تا از لیلا دور شد.
    وقتی جلوی لیلا رسیدم باهمان حال ناخوشش او را به اتاق بردم . لیلا تمام ماجرا را مو به مو برایم تعریف کرد و گفت که مدتی است به کلاس های عرفانی می روم و در این مدت که به این کلاس ها می رفتم با پسری آشنا شدم و ماجرا را با استادم در میان گذاشتم استاد هم من را با آن پسر صیغه کرد و گفت : « اگر نزدیکی زیادی هم با هم داشته باشید اشکالی ندارد حالا شما زن و شوهر هستید » و گفت : یک روز قرار گذاشتیم به همراه مقداری پول به خانه ای برویم وقتی که آنجا رسیدیم آن مقدار پول را به او دادم و گفتم با من کاری نداشته باش . گردی را درون آب حل کرد و به من داد و گفت بخور! چون حال درستی نداشتم پس از مدتی گفتم مرا به خانه ببر در حالیکه او همان زمان تمام حسابهای بانکی ام را خالی کرد.
    وقتی پیگیر ماجرا شدم دیدم در آن خانه کسی زندگی نمی کند. حالا دخترم تنها و افسرده و سرخورده با کلی بیماری روحی دست و پنجه نرم می کند. نمی دانم چه کار باید بکنم دختری که مهربان و دوست داشتنی بود با این کارش از چشمم افتاد و من را با کلی مشکلات تنها گذاشت . به کجا باید شکایت کنم چگونه باید دخترم را خوب کنم پاره تن من بود ولی حالا به موجودی بی جان تبدیل شده که امیدی به خوب شدن روحش نیست . ناامید و درمانده از همه جا به کجا باید پناه ببرم
    « فاطمه لطفی آذر یک کارشناس امور خانواده است که سالها به عنوان مبلغ علوم دینی کلاس هایی هم در زمینه عرفان دروغین برگزار می کند. او کتاب های زیادی هم با موضوعات دینی نظیر « فاطمه هستی » « آیین همسرداری » « توهم در ملاقات با امام زمان » « سر سحر » « رمضان ضیافت الله » « سرزیارت » و... منتشر کرده است .
    لطفی آذر از تجربه آشنایی با یکی از این افراد می گوید : « مدتی پیش خانمی که جذب همین کلاس ها شده بود به من مراجعه کرد. تعریف می کرد که در کلاس ما استادمان زن ها و مردها را به هم تزویج می کرد و خودش هم صیغه می خواند این خانم که خودش در این دام افتاده بود می گفت که بعد از مدتی مردی که من با او صیغه شده بودم نیست شد! به استادم اعتراض کردم که من همه چیزم را پای این مرد گذاشتم و حالا اصلا از او خبری نیست . حالا او تبدیل به آدمی شده با کلی مشکلات روحی ـ روانی ناشی از ضرباتی که از حضور در این کلاس ها خورده است .
    وی ریشه گرایش برخی از جوانان به مکاتب و فرقه های عرفانی دروغین را فطری بودن دین در وجود انسان ها می داند و می گوید : « اصلا علت اصلی گرایش به عرفان نیاز فطری انسان ها و توجه به منشایی است که تکیه گاهش باشد و بتواند در پرتو آن به نیازهای فطری وجودی اش جواب بدهد. محوری ترین حرکت شیطان برای بازداشتن انسان از حرکت صعودی قرار گرفتن در مسیر صراط مستقیم است اگر چه شاخه و برگ های گوناگونی دارد. پس در عین حال که فطرت یک محور زیبا برای عروج انسان دارد به دلیل حضور شیطان خطرناک ترین هم هست .
    این کارشناس علوم دینی در ادامه صحبت هایش می افزاید : حضور شیطان به خاطر این است که اجازه ندهد انسان آن مسیر فطری وجودی را سالم طی کند. لذا در این زمینه از حربه های گوناگونی استفاده می کند .در آیات قرآنی از زبان شیطان اشاره شده که آنها را به گمراهی می کشانم . آنها را به دام آرزوهای دور و دراز می اندازم دستورشان می دهم تا گوش های چارپایان را ببرند و امرشان می کنم تا آفرینش الهی را تغییر دهند. اینها نشان می دهند که شیطان در حوزه اراده انسان کار می کند. حوزه اراده من در واقع آن نیاز از وجود من است که یا آن را در مسیر درست ارضا نکردم یا به دلیل عدم عرضه صحیح یا به دلیل سستی دنبال پاسخگویی صحیح نبودم . اینجاست که حضور شیطان پررنگ می شود و آن راه های درست آسان را که همان صراط مستقیم است تغییر می دهد.



    لطفی آذر نیاز بیشتر انسان را رسیدن به کمال می داند و عنوان می کند : شرک هم همینطور است . یعنی بت پرست ها بر اساس فطرت درونی خود دنبال چیزی درخارج می گشتند. اما خدا دیدنی نیست . حقیقت توحید چشیدنی است . چنانچه در قرآن کریم داریم که خداوند می پرسد خالق زمین و آسمانها کیست می گوید الله . انحراف این حقیقت در وجود وقتی به وادی دیدن رفت شد بت پرستی در حقیقت ایجاد مسیر منحرف حرکت نکردن انسان در مسیری است که خدا قرار داده که این هم ریشه در غفلت جهل عدم معرفت تنبلی انسان و عدم شناخت سنن الهی در مسیر پرورش دارد. وقتی این حالت ایجاد شد زمینه برای آماده شدن مکاتب انحرافی از طریق شیاطین انسی و جنی فراهم می شود.
    این کارشناس علوم دینی رفاه را هم یکی از عوامل جذب جوانان به سوی این مکاتب معرفی می کند و می افزاید : اگر می بینیم گرایش به این مکاتب و دکان های غلط عرفانی در قشر مرفه جامعه بیشتر است و در قشر ضعیف جامعه کمتر به این دلیل است که قشر فقیر جامعه امکانات پاسخ دادن به این جلوه های شیطان را ندارند چون به هر حال گرایش به کلاس های این مکاتب و شرکت در برنامه هایشان مستلزم صرف هزینه است .
    وی ریشه گرایش های عرفانی که تازه باب شده را در اومانیسم می داند و می افزاید : اومانیسم به شکل های گوناگون روی انسان کار کرد. سابقه ورود اومانیسم به ایران به حدود 200 سال قبل برمی گردد . اومانیسم در بعد دین و معنا مسئله سکولار را مطرح کرد . سکولار یعنی راحتی در دین برای دنیا و جمع بین دین و دنیا. کسانی که به اینها رجوع می کنند همه شان در ضمیر وجودشان طالب معنا و خدا هستند اما چه به آنها عرضه می شود خدایی که راحت به دست بیاید دینی که راحت به دست بیاید دست به حجابش نمی زنند آنها یک سری نیازهای درونی را می گیرند و با پوشش راحت طلبی به خورد جوانان می دهند. سکولار در حقیقت راضی نگه داشتن مردم در سطح و ظاهر است . یکی از دلایل گرایش جوانان ما به این مکاتب این است که سختی در آنها نیست خبری از مبارزه و مجاهده نیست مقید نیستند از نامحرم پرهیز کنند می خواهند با چند ذکر این مسیر را طی کنند. شاید هم صورت قضیه ارضای کاذبی برای آنها به دنبال بیاورد ولی توهمی است .
    لطفی آذر در خصوص اینکه چطور این مکاتب راهشان را در کشور ما پیدا کردند اذعان کرد : از اول انقلاب در کشورمان باب مکاتب اعزامی باز شد. قبل از انقلاب چنین فرقه هایی نداشتیم چون کل نظام حاکم در انحراف بود. از آنجایی که امام راحلمان و به برکت خون شهدا این صراط مستقیم در کشور به عنوان ولایت فقیه ریشه گرفت شیطان قسم خورده وارد شد و به شکل گوناگون کارش را شروع کرد. آمد تا این فرهنگ را به شکل های گوناگون تبلیغاتی در فیلم ها بازی های کامپیوتری کارتون ها نوع پوشش ها و آرایش ها سیاست های گوناگون اینترنتی به خورد جوانان ما داد. تنها راه درمانش هم برگرداندن جوانان به معرفت حقیقی است .
    این مبلغ علوم دینی با اشاره به اینکه بسیاری از مکاتب ادعای ارتباط با امام زمان را هم دارند اظهار داشت : شاید اینگونه باشد اما توهمی و خیالی است . جوانان ما فطرتا امام را دوست دارند آنها هم معرفت کاذب به آنها می دهند.
    وی ادامه می دهد : آیا اگر ما صادقش را بدهیم جذب نمی شوند امام زمانی که این فرقه های انحرافی به جوانان می دهند وهمی است شاید در وهم و خیالش 2 روزی را هم ارتباط داشته باشد ولی بعد از مدتی سرخورده برمی گردند چون می بینند که از آن امام زمان واقعی در متن زندگی خبری نیست . در خواب و رویاها است ولی وقتی در فلان مشکل گیر کنند دیگر از امام زمانی که می شناسند خبری نیست !
    وی در پایان به این نکته بسنده می کند : صدها سر خورده از همین کلاس های عرفان به من مراجعه کردند. تک تک شان برایم نامه نوشتند که چطور جذب این کلاس ها شدند و عاقبت شان به کجا کشیده شد. وقتی من آن زیبایی و عمق تمام فرهنگ دین را جلویشان می گذارم کاملا گرایش پیدا می کنند. پس اگر آن کلاس ها برایشان جاذبه دارد به خاطر نیازهای خود ایشان است . جوان تشنه است . وقتی به آنها مراجعه می کند نمودی از آب را جلویش می گذارند. داخل این آب سم نامرئی است او سم نامرئی را نمی بیند و آب را می خورد و تا بخواهد آن سم در وجودش اثر بگذارد زمان می گذرد. ما باید سعی کنیم آن آب را به جوان بدهیم . اگر ما به جوانمان معرفت دین را بدهیم هرگونه فرهنگ انحرافی مقابلش قرار بگیرد چون او غنی و پر است جذبش نمی شود و وارد هر شوره زاری نمی گردد پس بستن راه عرفان منحرف یعنی باز کردن راه عرفان سالم .
    علت اصلی گرایش برخی از افراد و به ویژه جوانان به فرقه های خاص موسوم به عرفان خارج از چارچوب شریعت الهی عدم شناخت و آگاهی از شیوه های وهمی و خیالی این گروهها و در افتادن در دام شیاطین انسانی است
    متاسفانه بارزترین نشانه های مخرب بودن این فرقه ها عدم رشد کمالات انسانی در گروندگان به آن و رواج سواستفاده های جنسی اخلاقی و مالی در جلسات آنهاست
    پدر دختری که گرفتار کلاس های عرفان دروغین شده است : پس از مدتی که دخترم به این کلاس های به اصطلاح عرفانی رفته دچار مسایل خاصی شده که اکنون با بیماری افسردگی و سرخوردگی دست و پنجه نرم می کند
    خانم لطفی آذر نویسنده و کارشناس امور خانواده : از بدترین حالات شرکت کنندگان در کلاس های به اصطلاح عرفانی صیغه محرمیت و حتی ازدواج زنان و مردان علیرغم داشتن همسر است که متاسفانه در این میان مردان دروغین بسیار زود از کلاس ها فراری می شوند و آلودگی برای خانمهای شرکت کننده باقی می گذارند
    شرکت در کلاس های غلط انحرافی در قشر مرفه جامعه بیشتر است .


  •  نوشته شده توسط محمد جوانمردی در یکشنبه 88/7/12 و ساعت 9:55 عصر | نظرات دیگران()
    درباره خودم
    آمار وبلاگ
    بازدید امروز: 6
    بازدید دیروز: 2
    مجموع بازدیدها: 75892
    آرشیو
    جستجو در صفحه

    پیوندهای روزانه
    خبر نامه